سلام
ممنونم ... خيلي لذت بردم!

با معجزه عقد به روزم

خوشحال ميشم نظرت رو بگي

رنگ قرمز بابا براي عليرضا سبز پسر فاطمه رو آورد

عالي بود .... نوشته شما برگزيده حال اين روزهايمان شد....

سلام

نوشته تون زيبا شده..چون عليرضا زيباست..چون مصطفي زيباست..چون شهيد..

مگر ميشود از "شهيد" نوشت و زيبا نشد؟مگر مي شود از "حق"نوشت و زيبا نشد؟..مگر ميشود از معصوميت کودکانه نوشت و..

اينقدر دير اومدين که ديگه نااميد شدم..!

عزيزجون"رهرو آن نيست گهي تند وگهي خسته رود..رهرو آنست که آهسته و پيوسته رود"

شوخي بود البت!!

به ما سربزن..

يامهدي

زيبا بود چه دلچسب وعاشقانه فرياد کودکي رو با قلم شيوات نوشتي که فرياد يه ملت بيداره تو دنياي خاموشي وسکوت.
کاش همه بيدار شن . کاش خواب از سر کودکايي بپره که در عين بزرگ بودن خردسالي بيش نيستند و مدام بايد پستونک لهو لعب رو تو دهنشون بزاري والا دادشون ميره هوا و همه دلمشغولي اطرافيانشون رو ميکنن گريه هاي حقيرانشون..
کاش بزرگا بزرگ باشن مثل کوچيکايي که بزرگن ..
مثل نگاه معني دار عليرضا و عليرضاهايي که بودن و هستن و هنوز هم خواهند بود ..
خوش بحال عليرضا ..درسته که بابا نداره ولي خب حتما ازاين به بعد خدا يه طور ديگه نگاهش ميکنه ..مهربونتر از گذشته ..
مهرشو تو دل همه جا ميده ...
مثل باباش که مهرش تو دل خدا جا کرده بود ..
ايليا

................................................................................... :((

سلام عالي بود من به اين فکر ميکنم که آيا اين پسر 4 ساله ميتونه درک کنه که ديگه باباشو نميبينه آيا اونقدر بزرگ شده که بفهمه چرا تو روزاي کودکي نميتونه دست باباشو بگيره و به پارک بره يعني ميتونه درک کنه که ديگه آغوش گرم بابا رو نميتونه حس کنه پسر دوسال و 9 ماهه ي من صبح تا شب که باباش سرکاره شب که ميشه ديگه بيقرار ديدن باباش ميشه حالا جواب اين بي قراري هاي اين پسر بچه ي مظلوم رو کي ميده کي آرومش ميکنه؟ خدا همه دشمناي ايران و اسلام رو لعنت و هلاک کنه ان شاءالله

سلام... ... ... ... نقطه چين درد عجيبيست عاشقان ميدانند...

عالي بود ... آفرين به قلمتون که سرشار از احساسه.
موفق باشيد
براي ما جامونده ها هم دعا کنيد

در شرحش بايد سکوت کنم....

سلام. زيبا بود

خدايا تمام دشمنان اسلام و ايران را نابود و منکوب کن!

و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
زود خواهند فهميد............
زود تر از آن که فکرش را ميکردند.............
روزي که دستهاي ظلمشان قطع شده وبا روي سياه در محضر عدالت بايستند.
انکي صبر
فرج نزديک است

خيلي زيبا نوشتي ......
ممنون

سلام. زيبا بود . اجرتان با خداي شهدا