ایــــــــــــن یکــــ مقالــــــــــــــــ ه ی علمی - ادبی -اخلاقی اســت ! از قدیم الایام ،قدما و علمای پیش از ما ، بشر را در دوره های زمانی مختلف از نظر حجم جیب و نقدینه ی طیب و قدرت خرید به چهار دسته ی نامساوی تقسیم کرده اند : 1- آن هایی که نمیخرند و نمیخورند ! 2- آن هایی که در حد گرسنگی میخرند و میخورند! 3- آن هایی که فراتر از حد گرسنگی میخرند و میخورند! 4-آن هایی که بخرند یا نخرند کلا میخورند ! در وصف گروه اول آمده است که : گروهی هستند ندار ، ساکت و بی آزار ، وعده ی روزانه شان یکی ست و یخچالشان خالیست و اخلاقشان بیست! نه غری به ملت میزنند و نه تو سری به دولت ، قناعت شیوه شان است و کار بی منت پیشه شان خودروشان موتوراست و منزلشان اجاره و فصل به فصل آواره جهیزیه ساده میدهند و نداشته باشند هم اصلا دختر نمیدهند !دستشان تنگ و دلشان تنگ و نظرشان بسیط رنگ گوشت نمیدانند و قیمت مرغ ،از سایت نمیخوانند و وقت گرانی آسوده خاطرانند . دل به روزی خدا خوش دارند و به طمع ،خلق نیازارند و چشم بر دنیا ندارند و... اما گروه دوم را از جهاتی نزدیک به گروه اول دانسته اند و وصف فرموده اند که : آنند که دارند به حد نمیر . نه در چنگال طمع گیرند و در دست حرص اسیر . به قدر نیاز میخرند و نداشته باشند هم نمیخرند . مرغ اگر سه تومن باشد دوهفته یکبار .بالا تربرود ،کته و ماست و خیار! از اتول پراید به زیر پا دارند و کنج یک آپارتمان کوچک جا دارند و تا اینجا زیر قسطند و امسال عید هم کلا بی خیال پسته اند . نه خبر از قیمت طلا دارند و نه سکه . چندین سال یکبار کربلا میروند در عمر یکبار ،مکه ! غرشان به دولت ، کم و بیش است و در حد توان یار و یاور درویش گرانی بر ایشان فشار باشد و گاهی به حد اضطرار . زبانشان گاه شکر و گاه به غفلت ناشکر اما گروه سوم را چنین خوانده اند که : آنانند که به حد سیری دارند و به زمستان هم بهارند . روی گنجند و با خوشی دست به پنجه اند قیمت ارز و سکه نوار قلبشان است و جام شهد در حلقشان است فراتر از گرسنگی میخرند و به قدر گرسنگی میخورند و باقی را به نیستی میسپارند و به خیال خودشان چقــــــــدر ندارند .. زبانشان به غر و گلایه باز و دائم با ناقدان هم آواز و در خیالات ،بلند پرواز نه از اقتصاد میدانند و نه از اقتصاد میخوانند فقط مدام ابراز نظر فرموده و ذکر گران است گران است بر زبان میرانند ماشینشان زانتیا به بالا و مد ِ پوشاکشان نامبر وان ِ ایتالیا و کفش و لباسشان ازین پوست ماریا.. چنان ندبه میکنند به گمانت نه بوی گوشت شنیده اند و نه طعم جوجه چشیده اندو اصلا هرچه بنی اسراییل است از رو برده اند ... ملک و زمین و ویلاشان به جا و خوشی و و بریز و بپاششان به پا فشاری هم اگر باشد دست از خرید نکشند و دل از تجلل نبرند و آخر هم بدرند و ببرند ... قسم چهارم اما مال مردم را درسته میبرند ، آنچنانکه مردم نفهمند کی بود و کی رفت و اصلا مال چیست و مال مردم خور کیست !! قیمت گذار بازارند و کله گندگان نابه کار ماشینشان پورشه و فراری و تعویض اتول تفریحشان است و دولت هم البته به جیبشان ! و در بعضی نسخ نیز در توصیف این دسته فقط آمده است : آناند که در وصف نگنجند .. بله . اما گرانی در سال جاری چنان که گذشت بر دسته ی اول از مردم هیچ تغییری بوجود نیاورد . فقط عدم قدرت خریدشان را عدم قدرت خرید (تر )کرد و خطر فقر را از بالای سرشان بالاتر کشید . در دسته ی دوم اما پس از گرانی قدرت خرید کم شد و همدردی با دسته ی اول به مقدار قابل توجهی افزایش یافت . البته در این میان یک تحلیل وجود دارد و آن این است که : گرانی سال جاری چند مرحله ای بود . در مرحله ی اول مردم دسته 2 را به هول و ولا انداخت و فروشگاه ها پر شد از مردم و خالی شد از اجناس . یعنی متاسفانه مردم ِ دسته ی دوم با شعار (وای نکنه بمیریم !) به فروشگاه ها حمله کردند بدون نیاز به کالا ، آنچه از کالا بود و نبود را بردند ! و این عمل تا حدی دسته ی دوم و سوم را به هم نزدیک کرد ! اما در مراحل اخیر گرانی به لطف ِ تحریم و نظارت و عملکرد نادرست دولت به حدی افزایش یافت که مردم دسته دوم مات و مبهوت پراید هایشان را سفت چسبیدند و قید آجیل و پسته و لباس عید را زده ، مثل مصرف کنندگان خوب و قانع در خانه نشستند و گفتند ( هروقت نیاز شد ، میخریم!) و نباید این گرانی را دسته کم گرفت . که عجیب نعمتی است واگر فایده اش فقط همین تزریق حس قناعت بود کم فایده ای نبود . اما در دسته سوم و چهارم گرانی که اکثرا قشر کار آزاد مایل به سرمایه داران بودند گرانی و نوسان قیمت ها با گاه گاه های سود و ضرر فقط به تجارت ایشان رونق بخشید و ایشان هم هرچه بیشتر رونق گرفتند بیشتر از نداریم نداریم فریاد به آسمان بلند کردند تا وضعیت کشور را بحرانی و حال مردم را در حد اضطراری فقر نشان دهند . غرض ازاین مباحث نه آنکه گرانی نیست و مشکل نیست و فشار نیست غرض آنکه سر و صداهایی که از داد ِ نداشتن بلند میشود اکثرا صدای یک عده دارای بی درد است و آنچه از تجربه مانده نشان میدهد هرکه ندارتر صبور و آرمانی تر ... قلک شکم ِ بعضی انگار هرچه پر پول تر باشد بیشتر غار و غور میکند !