دیروز خدا توفیقی داد و تونستم در درس اخلاق علامه مصباح یزدی (حفظه الله) شرکت کنم . به دوستانم که در قم ساکنند توصیه میکنم تا جاییکه میتونن چهارشنبه شب ها در حسینیه آیت الله خامنه ای از محضر ایشون بهره ببرند .
بنا بر اهمیت سخنان دیروز ، قسمت هایی از اون رو نقل میکنم .
آیت الله مصباح یزدی در درس اخلاق شام چهارشنبه 1 خرداد ماه در حسینیه مقام معظم رهبری با اشاره به صحبت امام خمینی (ره)که فرمودند : ما مامور به انجام وظیفه ایم نه حصول نتیجه،شبهه ای را در این مورد بیان کردند .
ایشان در توضیح این شبهه احتمالی فرمودند : ممکن است این شبهه مطرح شود که مگر نه اینکه احکام تابع مصالح و مفاسد است و مصالح همان آثاریست که از عمل مترتب میشود . پس ما در حقیقت موظف به نتیجه هستیم . اگر فردی در جنگ شرکت میکند برای دفع دشمن است ،پس برای حصول نتیجه است و صرف شمشیر زدن موضوعیت ندارد، بلکه شکست دشمن موضوع و مطلوب است . اصلا یکی از شرایط تکلیف احتمال حصول نتیجه است . پس چرا میگویند ما مامور به انجام وظیفه ایم ؟ در حالیکه ما موظف به تحقق نتیجه هستیم .
در پاسخ باید گفت :مشکل اینجاست که ما تصور میکنیم عمل ما ، علت تام برای تحقق نتیجه است . اگر ما بجنگیم ،جنگیدن ِ ما باعث ِ پیروزی است . اما میبینیم که مردم جنگیدند و امام (ره) فرمود : خرمشهر را خدا آزاد کرد . ممکن است بگوییم خرمشهر را که مردم آزاد کردند . در حالیکه امام میفرمایند ما جنگیدیم و وظیفه را انجام دادیم اما خدا آن را آزاد کرد . یعنی اگر آزاد نمیشد هم ما باید میجنگیدیم و وظیفه را انجام میدادیم .
در حقیقت انجام وظیفه مقید به حصول نتیجه نیست .برای تحقق امری ممکن است حتی بیش از هزار شرط و علت باشد که فقط یکی از شروط تحقق آن فعل اختیاری ماست . ما به انجام این فعل برای تحقق آن امر موظف هستیم . بقیه ی شروط هم به اراده ی خداوند است .
عده ای میگویند وقتی عملمان نتیجه ای ندارد چرا انجام دهیم ؟ علت این سخن آنست که آن ها خودشان را علت تامه و تنها عامل تحقق امر میدانند . باید به آن ها گفت تو مامور به انجام وظیفه ای . تحقق نتیجه و هماهنگ شدن باقی شرایط با خداست .وقت عمل باید وظیفه را انجام داد . ما که نمیدانیم چه حادثه ای قرار است اتفاق بیفتد و چه کسانی قرار است در این حادثه امتحان شوند . همه ی این شرایط زمینه ی امتحان برای افراد است و البته وقتی باعث علو درجه شود همه اش زیباییست . مانند سخن حضرت زینب سلام الله که بعد از تحمل آن همه مصیبت عظیم فرمودند : ما رایت الا جمیلا
باید مرد تکلیف بود . تکلیف گاهی زمینه ی تحقق نتایج محدودی است که باید روی آن حساب باز کرد . اما نتیجه نهایی با خداست . گاهی این نتیجه پیروزی است . گاهی شکست است .گاهی شهادت و گاهی نجات است . ما خدای عالم نیستیم که بدانیم و مالک و عامل نتیجه هم نیستیم .ما حتی مالک نفس های خودمان نیستیم . چه رسد به مالک مملکت و هفتاد میلیون جمعیت . نمیشود گفت کاری نمیکنم چون که اگر شکست خوردم ممکن است دشمن بخندد و طعن بزند . رفتارت را با کلام قرآن وفق بده نه با تشویق و سرزنش مردم. اگر رفتارت طبق کلام خداست خوشحال باش حتی اگر مورد طعن و توهین قرار گرفته ای . اگر رفتارت با قرآن موافق نیست توبه کن . حتی اگر همه ی مردم به حمایت از تو شعار دهند . این کار تورا درست نمیکند
پایان
امیدوارم مخاطب عزیز نکته های لازم و کلیدی رو از این بیانات گرفته باشد . این روز ها شاهد ریزش خیلی از دوستانم هستم . یک ریزش اصولگرایانه . باید در بحث هایی شرکت کنم که طرف بحثم سعی میکند مرا قانع کند که عمل انصراف آقای لنکرانی یک عمل بزرگ منشانه بود . یک عمل صحیح که باعث قوت گرفتن جایگاه دکتر جلیلی بود و نقطه اتحاد اصولگرایی شد و لابد گفتمان باید خیلی زود تر به این امر اقدام میکرد . اما در حال حاضر هم انصراف ایشان با نظر شخصی بوده و پایداری هنوز در این مورد نظری نداده است . عده ای از همین نقطه باب ِ نقد به علامه را باز میکنند و . . .
حرف زیاد است و نگفتنی
خلاصه ی کلامم اینکه : تمام کسانی که در این برهه ی سیاسی از هتاکی به آیت الله مصباح یزدی کم نگذاشتند یا نه !تمام کسانی که اشتباهات احمدی نژاد را به گردن ایشان انداختند و با بی منطق ترین سخنان سعی کردند وجهه سیاسی و بصیرت علامه را مکدر کنند !و یا اصلا همه ی کسانی که به این عمار رهبر ارادت دارند اما با تردید ، و مدام از فضل خود بهره میگیرند و مطهری زمان ! را نقد میکنند ...!و یا اصلا همین دوستان خودم که مدام گوششان در پی سخنان علامه بود اما بعد از قضایای اخیر موضع انفعال را به علامه نسبت دادند ...! همه و همه خوب است بدانند و خوب هم میدانند که تکلیفی اگر بود تشخیص و معرفی اصلح بود که وظیفه ی تمام علما بود اما فقط علامه به این مهم پرداختند . بر اساس تمام سخنان قبل ، انجام تکلیف منوط به حصول نتیجه نیست . بلکه شاید نتایج محدودی را در بر داشته باشد که باید آن هارا در نظر گرفت . حتی اگر به چشم نیاید . اینکه تکلیفی را به خاطر نتایج محدودش وابگذاریم جز بی تقوایی نیست . اینکه تکلیفی را به خاطر طعن و سرزنش دیگران وا بگذاریم خلاف فرموده ی خداوند است . علامه مصباح یزدی در این انتخابات حیثیت و آبرویشان را پای عمل به تکلیفی گذاشتند که شاید خیلی از همین حزب اللهی امروز متوجه نشوند . اما قطعا دیری نمیپاید که همه ی ذهن ها به امروز باز میگردد و تمام این سخنان باز تکرار خواهد شد . تمام این وقایع زمینه ی امتحان برای افراد مختلف است . اما اینکه چه کسی سربلند این امتحانات باشد متعین در این نتایج ظواهر دنیوی نیست بلکه امری اخروی است و روزی کاملا مشخص خواهد شد .
ان شاءالله
البته ایشان هیچ نیازی به دفاعیات ضعیف من ندارند .ایشان تقوا و تفکری را به همراه دارند که دشمن داخل و خارج را سال هاست به لرزه انداخته و به مکر و حیلت و خیانت وا داشته در حالیکه : و مکرو ا و مکر الله و الله خیر الماکرین
به زودی پستی خواهم نوشت ...