سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

آقای احمدی نژاد

چند وقتی است سیاه شده اید . کاپشن سفید بیشتر به شما می آمد     ...



نه اینکه سلیقه ای باشد ها ! نه ... یک بحث اصولی است . اصلا سلیقه ای هم که باشد اکثر مردم در این مورد با هم  هم سلیقه اند    .

راستی کاپشنتان را فروختید ؟

فروختید

خودتان را هم

دینتان را هم

آبرویتان را هم

...

مــُــــفتــــــــــــــ فروختید !

میخواستم برایتان یک سرگشاده ی بلند بالا بنویسم

بغض نمیگذارد

به این عکس ها خیره شو خیره شو

به اون روز های پر از خاطره

نخواه گرمی خواب چشم کسی

بذاره که بیداری یادت بره






یادش بخیر

روزی با خودمان میگفتیم شما لابد  اسطوره ی داستان های تاریخ انقلاب میشوید ... لابد روزی برای فرزندانمان خواهیم گفت که بعد از لجن پراکنی های 8 ساله ی دولت ِنا مردی که اسلام را زیر شعار های روشنفکری دفن کرد، مردی آمد که صدایش شبیه عدالت بود و لحنش بوی عمل میداد . خواهیم گفت که چطور با ماژیک و مقوا سعی میکردیم اعلام کنیم دوره ی  بنر های  چندین متری رنگی با عکس های ژست گرفته ی غربی گذشته است . بی خیال ِ زرق و برق و رنگ و ریا شوید . همین مرد ِ متدین انقلابی در عکس های سیاه و سفید به  دلمان نشسته است . نگاه ِ رجایی به دلمان نشسته است .

  اما این قصه به سر رسید و قهرمانش هم به مقصد نرسید .

آقای احمدی نژاد

عبد ِ مشایی شده اید و مدال افتخار به او میدهید و اشک میریزید؟ !

در ستاد انتخابات دستش را بالا میبرید و من کنت مولاه برایش میخوانید ؟ !

برای کسی که میگوید دوره ی اسلام گذشته است ؟ !

نمیشناسمتان

دیگر نمیخواهم بشناسمتان

...

----------------------------

در مراسمی دکتر لنکرانی به دانشگاهمان آمدند 

تریبون دانشجویی ، تریبون ِ التماس بود

:

تورو خدا احمدی نژاد نشوید

تورو خدا دلمان را نسوزانید ...


نوشته شده در پنج شنبه 92/2/26ساعت   12:9 صبح  توسط رافضه بانو  نظرات دیگران()
 

رای به اصلح یا صالح مقبول  یکی از مباحثی است که در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری  مبنای اختلاف بین اصولگرایان قرار گرفته است . اینکه این الفاظ  و این تئوری از کی و کجا وارد عرصه  ادبیات سیاسی شد را شاید بتوان با یک بازگشت کوتاه به  تاریخ سیاسی دهه گذشته براحتی بدست آورد .

اردیبهشت و خرداد سال 84 اصولگرایان  با 4 کاندیدا در عرصه ی انتخابا ت وارد شدند و این در حالی بود که اختلاف درون گفتمانی بین اصولگران به اوج خود رسیده بود و عده ای معتقد بودند باید فردی را در انتخابات معرفی کرد که مقبولیت  بالایی داشته باشد . حتی اگر اصلح  نباشد . همان روز ها بود که احمد توکلی شهر به شهر برای تبلیغات قالیباف سخنرانی میکرد و معتقد بود : ما به دنبال انتخاب اصلح نیستیم ، به دنبال صالح مقبول هستیم  .

این در حالی بود که در برابر این 4 کاندیدای اصولگرا ، کاندیدایی ناشناس در سمت شهرداری تهران  به عرصه آمده بود که نه شهرتی داشت که برای وی رای آور باشد و نه تبلیغاتی که بتواند در نظر سنجی ها ی قبل از انتخابات وی را دارای مقبولیت  نشان دهد .

با این حال ، نتیجه چیز دیگری شد .رای  کاندیداهای به اصطلاح رای آور در نظر سنجی ها  ثابت بود و رای آقای شهرداری که با شعار  احیای ارزش های  انقلاب پا به میدان رقابت گذاشته بود  روز به روز در حاشیه استان ها  افزایش پیدا میکرد .رای آوری احمدی نژاد در سال 84 اولین جایی بود که  تئوری  صالح مقبول  به جای اصلح با شکست مواجه شد .

اما قائلان به این ادبیات و تئوری سیاسی بار دیگر در انتخابات مجلس نهم جایگزینی صالح مقبول  به جای اصلح را مطرح کردند .

منو چهر متکی مسئول اجرایی جبهه متحد اصول گرایان  در انتخابات مجلس نهم  در بهمن ماه سال  90 در جمع  جامعه اسلامی دانشجویان مشهد گفت :امسال بر خلاف انتخابات مجلس هشتم انتخاب کاندیدای مورد حمایت جبهه  متحد را به مردم سپاریم و با نظر سنجی و کسب نظر مردم ، هرکس را که اقبال بیشتری از سوی مردم داشت در لیست قرار دادیم و معتقد بودیم که ظر سنجی به عنوان یک روش علمی در گام آخر برای تهیه لیست مورد استفاده قرار گیرد .

اما این صحبت همانجا از طرف یکی از دانشجویان  بااین  انتقاد مواجه شد که :" شما  مساله ی نظر سنجی را امتیاز جبهه متحد میدانید در حالیکه این یک نقطه ضعف است در آن هم بحث مقبولیت در نظر سنجی است .در حالیکه بسیاری از معتقدین به نظام, جبهه متحد را به عنوان حجت شرعی میشناسند و انتظار دارند که جبهه متحد طبق فرمان حضرت امام (ره) اصلح را بر صالح ترجیح دهد ."

در حال حاضر روز شمار گفتمان یازدهم در حالی به  انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشود که گفتمان های مدعی اصولگرایی  با پیشینه ی ذکر شده باز تئوری صالح مقبول را مطرح کرده اند و اینبار این مساله را  شاید بتوان به عنوان یکی از علت های اصلی افتراق بین اصولگرایان و معرفی نامزد های متعدد بر شمرد . جبهه پایداری بصورت قطعی و صریح  مبنای خود را  معرفی نامزد اصلح قرار داده و عنوان کرده است  که اصلح باید معرفی شود در این میان غلامعلی حداد عادل عضو ائتلاف 2+1 در بیست هشتم دی ماه 91  با بیان اینکه 60 درصد آراء در نظر سنجی ها متعلق به وی، قالیباف و ولایتی است گفت: جبهه پایداری اصرار دارد که به دنبال کاندیدای اصلح است، ما هم میگوییم خدا کند اصلحی وجود داشته باشد که مورد قبول همه باشد. اما اگر یک اصلحی بود که رای نداشت، چه کار کنیم؟ نکند هیچ اصولگرایی درهیچ سطحی از اصولگرایی موفق نشود .  

سوال آقای حداد عادل را شاید بتوان سبب خیری گرفت برای ارائه ی پاسخ هایی که توجه به آن ها خالی از لطف نیست .

سوال اینست اگر اصلحی بود که رای نداشت آنوقت چه کنیم ؟ نکند غیر صالح رای بیاورد؟ پس چه بهتر که صالح مقبول رای بیاورد.

اگر قدمی در تاریخ اسلام بزنیم رد پای انتخاب اصلح  در وقایع مهم  براحتی قابل رصد است  که  اولین و مهم ترین آن ، انتخاب حضرت علی (علیه السلام ) برای جانشینی  و خلافت در واقعه ی بزرگ غدیر بود . انتخاب حضرت علی (ع) به عنوان جانشین رسول توسط پیامبر اکرم (ص) در حالی صورت  گرفت که پیامبر (ص) به مخالفت منافقین  با حضرت علی (ع) و کارشکنی آنان علم داشتند و همچین صحابه ی صالحی هم وجود داشتند که  پیامبر میتوانستند آن هارا به عنوان "صالحان  مقبول" ی که  کمتر مورد عناد  منافقین  هستند به خلافت و جانشینی برگزینند . اما آنچه که اتفاق افتاد این بود که علی رغم تمام این شرایط پیامبر اکرم (ص) برترین مردم و نزدیکتریم مردم از لحاظ سیره و اخلاق و عمل به خو د را جانشین خود کرده و  من کنت مولاه فهذا علی مولا را اتمام حجتی بر مردم قرار دادند .

هرچند بعد از فوت پیامبر (ص) تمام این واقعه به فراموشی سپرده شد و بحث سر خلافت بالا گرفت . سقیفه ای شکل گرفت که  معترف به افضلیت علی (ع) و اصلحیت وی بود اما وی را برای خلافت جوان میدانست و ریش سفیدان را شایسته ی ردای خلافت معرفی میکرد .

شاید حسن ختام این شرح تاریخی همین بس باشد که یاد آور شویم در سال 68 برخی افراد به آقای بهجت گفتند آقای خامنه‌ای برای رهبر شدن جوان است. ایشان در پاسخ این افراد، فرمودند: همان یک بار که گفتند علی (علیه السلام) جوان است، برای هفت پشتمان کافیست. 

بنابر این اگر تئوری صالح مقبول موجه و مورد نظر رسول و ائمه اطهار بود ، قطعا ایشان هم در مواقعی که گزینه ی اصلح  ، موفق به کسب مقبولیت در بین  عموم نمیشد صالحان مقبولی را که طبق نظر و سلیقه ی شخصی مردم  ، بیشتر مقبولیت داشتند ، برای پیشوایی مسلمانان  معرفی میکردند . پس این ادعای آقایان که میگویند برای اینکه نظام اسلامی بدست نا اهلان نیفتد باید صالح مقبول را مطرح کرد  نه اصلح نامقبول را! در معارف و عقاید اسلامی جایگاهی نداردو در غیر این صورت نبی مکرم اسلام و ائمه اطهار بر انجام آن شایسته تر بودند .

در همین زمینه در روایتی از پیامبر اکرم (ص) تصریح شده است که هرکس جلو دار عده ای از مسلمانان گردد در حالیکه میداند در بین مسلمین فردی بهتر از او وجود دارد، خائن به خدا و رسولش و مسلمانان خواهد بود .

حالا سوال اینست :  آیا در حال حاضر آقایانی که با احساس تکلیف پا به عرصه ی رقابت گذاشته اند و خود را صالح رای آور معرفی کرده اند، به این امر ایمان دارند که افرادی بهتر از آنان یعنی اصلح وجود ندارد؟ یا وجود دارد ولی نا مقبول است؟ اگر اصلح هستند و صالح تر از آن ها وجود ندارد پس چرا یک نامزد به عنوان اصلح معرفی نکرده و تئوری چند صالح مقبول را مطرح میکنند؟ و اگر نامزد اصلح وجود دارد به کدام  دلیل و حجت شرعی، تنها به تصور نامقبول بودن، اصلح  را کنار زده و مردم را ترغیب به انتخاب ِ صالح رای آور میکنند؟  و آیا این همان خیانتی نیست که رسول الله به آن انذار دادند؟

با توجه به صحبت های پیشین و آیه قرآن که میفرمایدإن الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلى أهلهاو روایت صریح پیامبر که کتمان کننده اصلح را خائن به اسلام و مسلنمین میداند میتوان به راحتی به این تیجه رسید که تحقیق در مورد اصلح و رای به اصلح واجب شرعی است و عقل هم به همین امر حکم میکند . چرا که اگر صالحی بر سر کار بیاید و از عهده ی کار بر نیاید ضرر به خود و جامعه و امت اسلام زده است .واین  

در حالیست که اصلحی بوده که باید بر سر کار می آمده است.

این نکته نیز قابل ذکر است که بر فرض اصلح نا مقبول باشد،  اگر صالح مقبول به نفع اصلح کنار رود و بر اصلح بودن وی اقرار کند قطعا برای فرد اصلح مقبولیت ایجاد میشود . بنابر این نگرانی آقایان مبنی بر رای نیاوردن اصلح ،  با کناره گیری آنان به نفع  وی ،براحتی قابل رفع است .

و نکته ی آخر اینکه پایه و مبنای انجام هر عملی ، ادای تکلیف است . چنانکه امام خمینی ره  میفرمایند : ما مامور به انجام وظیفه ایم نه حصول نتیجه .در حالیکه نظریه رای به صالح مقبول ، برخلاف این راهبرد مسلم، ، دستیابی به نتیجة مطلوب را  به قیمت چشم پوشی –ولو جزئی- از اصول ،مدنظر قرارمیدهد . اما امام میفرمایند : وصول به نتیجه مطلوب، فرع بر انجام وظیفه است بنابر این رای به اصلح،  واجب است ومشروط به مقبولیت اصلح و رای آوری وی نیست . .

اما در مورد انتخاب اصلح امام خمینی میفرمایند : اگر اصلح را انتخاب میکنید کاری  اسلامی میکنید و این یک محک است برای خودتان که تشخیص بدهید انتخاب برای اسلام است یا برای صلاح خودتان. اگر انتخاب اصلح برای خودتان باشد  شیطانی ست اما اگر انتخاب اصلح براى مسلمان‏هاست، «کى و از کجاست» مطرح نیست، از هر گروهى باشد، حزب باشد یا غیرحزب، نه حزب اسباب این مى‏شود که غیر آن فاسد، و نه صددرصد حزبى بودن باعث صلاح آنهاست.

در پایان باید به این نکته توجه داشت که تئوری صالح مقبول بر خلاف ظاهر بسیط ، بدعتی بزرگ در عقاید سیاسی شیعه به حساب می آید و  با کمی دقت نطر میتوان فهمید بر اساس این تئوری ، بحث ولی فقیه که نظریه  ی امام خمینی ره است بطور کلی زیر سوال میرود . چرا که  نظریه ولی فقیه از مبنا و اساس بر پایه انتخاب اصلح است و انتخاب اصلح  در آن مهم ترین بعد تکلیفی مکلفین به شمار میرود .

و لازم است افراد با بینش وسیع و توجه به دستورات الهی  قرآن و ائمه اطهار  و همچنین رهنمود های امام و مقام معظم رهبری (دام ظله ) مبنی برتحقیق و  انتخاب اصلح  ، تکلیف الهی خود را به بهترین نحو ادا کنند  .

 

نشر در :

"نشریه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه قم "

"پایگاه خبری ولی امر "


نوشته شده در یکشنبه 92/2/22ساعت   10:17 عصر  توسط رافضه بانو  نظرات دیگران()
 

ایــــــــــــن یکــــ مقالــــــــــــــــ  ه ی علمی - ادبی -اخلاقی  اســت !

از قدیم الایام ،قدما و علمای پیش از ما ، بشر را  در دوره های زمانی مختلف از نظر حجم جیب و نقدینه ی طیب و قدرت خرید به چهار دسته ی نامساوی تقسیم کرده اند  :

1- آن هایی که نمیخرند و نمیخورند !

2- آن هایی که در حد گرسنگی میخرند و میخورند!

3- آن هایی که فراتر از حد گرسنگی میخرند و میخورند!

4-آن هایی که بخرند یا نخرند کلا میخورند !


در وصف گروه اول آمده است که :

گروهی هستند ندار ، ساکت و بی آزار ، وعده ی روزانه شان یکی ست و یخچالشان خالیست و اخلاقشان بیست!

نه غری به ملت میزنند و نه تو سری به دولت ، قناعت شیوه شان است و کار بی منت پیشه شان

خودروشان موتوراست و منزلشان  اجاره و فصل به فصل آواره

جهیزیه ساده میدهند و نداشته باشند هم اصلا دختر نمیدهند !دستشان تنگ و دلشان تنگ و نظرشان بسیط

رنگ گوشت نمیدانند و قیمت مرغ ،از سایت نمیخوانند و وقت گرانی آسوده خاطرانند .

دل به روزی خدا خوش دارند و به طمع ،خلق  نیازارند و چشم بر دنیا ندارند و...

اما گروه دوم را از جهاتی نزدیک به گروه اول دانسته اند و وصف فرموده اند که :

آنند که دارند به حد نمیر . نه در چنگال طمع گیرند و در دست حرص اسیر .

به قدر نیاز میخرند و نداشته باشند هم نمیخرند . مرغ اگر سه تومن باشد دوهفته یکبار .بالا تربرود ،کته و ماست و خیار!

از اتول پراید به زیر پا دارند و کنج  یک آپارتمان کوچک جا دارند و  تا اینجا زیر قسطند و امسال عید هم کلا بی خیال پسته اند .

نه خبر از قیمت طلا دارند و نه سکه . چندین سال یکبار کربلا میروند در عمر یکبار ،مکه !

غرشان به دولت ، کم و بیش است  و در حد توان یار و یاور درویش

گرانی بر ایشان فشار باشد و گاهی به حد اضطرار . زبانشان گاه شکر و گاه به غفلت ناشکر

اما گروه سوم را چنین خوانده اند که :

آنانند که به حد سیری دارند و به زمستان هم بهارند . روی گنجند و با خوشی دست به پنجه اند

قیمت ارز و سکه نوار قلبشان است و جام شهد در حلقشان است

فراتر از گرسنگی میخرند و به قدر گرسنگی میخورند و باقی را به نیستی میسپارند و به خیال خودشان چقــــــــدر ندارند ..

زبانشان به غر و گلایه باز و دائم با ناقدان هم آواز و در خیالات ،بلند پرواز

نه از اقتصاد میدانند و نه از اقتصاد میخوانند فقط مدام ابراز نظر فرموده  و ذکر گران است گران است بر زبان میرانند

ماشینشان زانتیا به بالا و مد ِ پوشاکشان  نامبر وان ِ ایتالیا و کفش و لباسشان ازین پوست ماریا..

چنان ندبه میکنند به گمانت نه  بوی گوشت شنیده اند و نه طعم جوجه چشیده اندو اصلا هرچه بنی اسراییل است از رو برده اند ...

ملک و زمین و ویلاشان به جا و خوشی و و بریز و بپاششان به پا

فشاری هم اگر باشد دست از خرید نکشند و دل از تجلل نبرند و آخر هم بدرند و ببرند ...


قسم چهارم اما

مال مردم را درسته میبرند ، آنچنانکه مردم نفهمند کی بود و کی رفت و اصلا مال چیست و مال مردم خور کیست !!

قیمت گذار بازارند و کله گندگان نابه کار

ماشینشان پورشه و فراری و تعویض اتول تفریحشان است و دولت هم البته به جیبشان !

و در بعضی نسخ نیز در توصیف این دسته فقط آمده است :

آناند که در وصف نگنجند

..

بله . اما گرانی در  سال جاری چنان که گذشت بر دسته ی اول از مردم هیچ تغییری بوجود نیاورد .

فقط عدم قدرت خریدشان را  عدم قدرت خرید (تر )کرد و خطر فقر را از بالای سرشان بالاتر کشید .

در دسته ی دوم اما پس از گرانی قدرت خرید کم شد و همدردی با دسته ی اول به مقدار قابل توجهی افزایش یافت . البته در این میان یک تحلیل وجود دارد و آن این است که : گرانی سال جاری چند مرحله ای بود . در مرحله ی اول مردم دسته 2 را به هول و ولا انداخت و فروشگاه ها پر شد از مردم و خالی شد از اجناس . یعنی متاسفانه  مردم ِ دسته ی دوم  با شعار (وای نکنه بمیریم !) به فروشگاه ها حمله کردند بدون نیاز به کالا ، آنچه از کالا بود و نبود را بردند ! و این عمل تا حدی دسته ی دوم و سوم را به هم نزدیک کرد !

اما در مراحل اخیر گرانی به لطف ِ تحریم و نظارت و عملکرد نادرست دولت به حدی افزایش یافت که مردم دسته دوم مات و مبهوت پراید هایشان را سفت چسبیدند و قید آجیل و پسته  و لباس عید را زده ، مثل مصرف کنندگان خوب و قانع در خانه نشستند و گفتند ( هروقت نیاز شد ، میخریم!)

و نباید این گرانی را دسته کم گرفت . که عجیب نعمتی است واگر فایده اش فقط همین تزریق حس قناعت بود کم فایده ای نبود .

اما در دسته سوم و چهارم گرانی  که اکثرا قشر کار آزاد مایل به سرمایه داران بودند گرانی و نوسان قیمت ها با گاه گاه های سود و ضرر فقط به تجارت ایشان رونق بخشید و ایشان هم هرچه بیشتر رونق گرفتند بیشتر از نداریم نداریم فریاد به آسمان بلند کردند تا وضعیت کشور را بحرانی و حال مردم را در حد اضطراری فقر نشان  دهند .

غرض ازاین مباحث نه آنکه گرانی نیست و مشکل نیست و فشار نیست

غرض آنکه سر و صداهایی که از داد ِ نداشتن بلند میشود اکثرا صدای یک عده دارای بی درد است

و آنچه از تجربه مانده نشان میدهد هرکه ندارتر صبور و آرمانی تر ...

قلک شکم ِ بعضی انگار هرچه پر پول تر باشد بیشتر غار و غور میکند !


نوشته شده در دوشنبه 91/12/7ساعت   12:7 عصر  توسط رافضه بانو  نظرات دیگران()
 

امروز تمام مدت  در  کلاس منتظر دوست بروجنی م بودم که از راه برسد  و از او بپرسم:از بروجن چه خبر ...؟!

خوابگاهیست و تعطیلات آخر هفته را به بروجن رفته بود ...


خبر ِ کشته شدن 26 دانش اموز بروجنی را که شنیدم  دلم تیر خورد و ذهنم درگیر همین رفیقم شد .

امروز هم بلافاصله بعد از دیدنش پرسیدم :از بروجن چه خبر ...؟!

میگفت تمام شهر سیاه پوش و عزادار است .میگفت پنجشنبه شهر شده بود مثل روز عاشورا

زن و مرد و کوچک و بزرگ گریه میکردند .

داغ سنگین بود.خیلی سنگین

بعضی از خانواده ها در خا نه هایشان برای دختران نوجوان پرپرشان  سفره عقد انداخته بودند ....

سفره ی سفید،،آینه شمعدان،نقل،نبات ...

دلتنگی و هرم ِ این داغ، تاب و  صبر را برده بود

اما یک چیز بیشتر از همه حال مردم را خراب کرده بود

آنهم سوء استفاده ی رسانه های بیگانه از این حادثه بود

میگفت چند تا از مسئولین آموزش و پروش به سمت منزل  یکی از این خانواده های داغ دیده میرفتند

برای عرض تسلیت 

وقتی با  داد و فریاد پدر خانواده مواجه شده بودند، فکر کرده بودند که پدر بی طاقت شده و مسئولین را به باد ِ سرزنش گرفته است که چرا فرزندانمان را ...

اما پدر با تلخی و سوز زیادی گله میکرد که مگر شما مسئول نیستید ؟

چرا اجازه میدهید رسانه ها سوء استفاده کنند

من یک دخترم را داده ام م ... بازهم فرزندانم را به این اردو  میفرستم

ما فرزندانمان را برای نمره و به اجبار نفرستادیم ...

میگفت باید رسانه ای میشد حرف های دانش آموزی که در  بیمارستان خوابیده بود و میگفت :

دوستانم گلچین شدند و رفتند .. کاش من هم همراهشان  پاک میرفتم ...

میگفت راوی ِ آن اتوبوس  هنوز صدای سوال و جواب های بچه های داخل اتوبوس را  دارد 

دانش آموزانی که از نظر سنی نوجوان اما از لحاظ اعتقادی خیلی بیشتر از یک نوجوان بودند

دانش آموزانی که اکثرا حافظ 6-7 جزاز  قرآن بودند

جمع ِ صمیمی کوچیکشان متبرک شده بود به ذکر یازهرایی که روی پلاک هایشان حک شده بود

پدری که نیم ساعت قبل از حادثه با دخترش صحبت کرده بود و حالا میگفت : دخترم دیگر زمینی نبود که بخواهد بماند ...

دوستم گفت و گفت و گفت و ...

شاهد این گفته ها هم خانواده هایشان

اما

رسانه های بیگانه ! از کی تا به حال دلسوز ِ جوانان حزب اللهی ما شده اند ؟وقتی خودشان تشنه به خون ِ تک تک ِ عزیزان ِ ما هستند

راهیان نور ... با تمام نواقص و معایب حاشیه ایش که با تلاش مسئولین مربوطه حتما حتما باید برطرف گردد

نامش ، جنسش ، حسش ، هدفش ، ثمره اش،نور است.

نور رود سوی نور ...

 


نوشته شده در شنبه 91/8/6ساعت   8:46 عصر  توسط رافضه بانو  نظرات دیگران()
 

بسم الله الرحمن الرحیم

برسد به گوشی از مسئولین که در و دروازه نباشد !لطفا !

این روز ها یکی از شماره های ضروری ثبت در ذهنم 162 شماره ی روابط عمومی صدا و سیماست که البته برای شخص بنده کارایی بسیار بالاتری از شماره های دیگر مثل 119 دارد.چند وقتیست به دلیل کاهش حجم کار توانسته ام نگاهی به برنامه های تلوزیونی بیاندازم و البته باید دید این کفاره ی کدامین گناه ندانسته است .که البته اکثرا بعد از تماشای برنامه ها در حد انجام کوچکترین وظیفه صدای اعتراضم را به شماره ی 162 میرسانم . کاری که اغلب خانواده های مذهبی انجام میدهند .شاید اگر سریال "بیدار باش" از طرف یک شبکه ی ماهواره ای ضد اسلامی در هفته ی دفاع مقدس پخش میشد همین خود ما بار ها و بارها آن را نقد  میکردیم و تمام نکات مننفی اش را با تحلیل هزار باره به پیشانی رسانه ها میچسباندیم .اصلا در همین صدا و سیما مستند نقدش را در اخبار سراسری و 20 و سی پخش میکردیم که این فیلم تمسخر 8 سال دفاع مقدس است .  و تمسخر فرهنگ جبهه و فرهنگ شهادت و در قسمت های جاری هم که  تمسخر فرماندهان ِ جنگ و گریه های شب عملیات و . . .اما حالا که این فیلم تولید خود سازمان صدا و سیما با نظارت جناب آقای ضرغامی ست  و دست گل ِ خودی هاست که گل به خودی میزنند ؛نشسته ایم و تماشایش را شادی شبانه مان کرده ایم که خودمان به خودمان بخندیم . لابد به مسخرگی خودمان !لابد به خون جگر خوردن های خودمان!لابد به کشته هاو  شهدای خودمان ...و اینگونه صدا و سیما فرهنگ جبهه و جنگ و شهادت را به نسل جوان و نوجوان جامعه معرفی میکند . جدا که شور حماسه در دل انسان شعله ور میشود . تبارک الله !
خانه ی اجاره ای را هم به اندازه ی خون دل خوردن از سکانس های تراژدی اش تماشا کرده ام . مثلا همان دو جمله خطبه ی عقدی که عاقد در محضر قرائت کرد .. قال رسول الله: السنت نکاحی !!!که در این شرایط که توهین کارگردان صهیونیستی به پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله ) خون تمام مسلمانان را به جوش آورده و سراسر جهان اسلام هنوز ندای لبیک یا محمد(ص)را فریاد میزنند سریال طنز شبانه ی سیما ی ایران  اینگونه مقدسات را به تمسخر بگیرد و عبارت را اینگونه زشت و وقیحانه به پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلم ) نسبت دهد . دست مریزاد . احسنت .
نقد به صدا و سیما را هر یک ماه یک بار انگار باید به روز کرد . تا به هر سریال و برنامه ی تلوزیونی آغاز میشود و به اتمام میرسد برای افاضاتش نقدی قلم بخورد و  و بعد شاهکار بعدی ! البته برنامه های کودک در این میان به صورت مداوم و ممتد در جریان اند و در آموزش رقص و شاد سازی ِ به اصطلاح مدرن عزمی بس راسخ دارند . باید توجه داشت که  متحجران بیسواد عزیز هم ساکت باشند . چون روان شناسی ِ غربی تمام و کمال این روش هارا تایید کرده و آن را بالا بردن فرهنگ و اخلاق فردی و  اجتماعی کودک بسیار موثر میداند . دین هم که  کیلویی چند !به ضمیمه اینکه در انتهای برنامه با یک نوای غمگین اللهم عجل لولیک الفرجی هم خوانده شود و لابد برنامه را برای این کوچولوهای شاد کوفت ! کند . (نعوذبالله )
و ما هم نشسته ایم به امید چشم ناظری که ببیند و به داد این رسانه ی اسلامی ! برسد .
قبل از اینکه  ناظر اصلی به حساب ِ این شاهکارهای بی حساب برسد .
-الم یعلم بان الله یری ...




نوشته شده در سه شنبه 91/7/4ساعت   7:45 عصر  توسط رافضه بانو  نظرات دیگران()
 

<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از فرهنگ 92 چه خبر ؟
دانلود یک جزوه ی هلو
دور خوردیم
رئیس جمهوری که _مهره ی مار _ دارد
میخواستی جلیلی نباشی ...
مصباحِ راه من ...
[عناوین آرشیوشده]